این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

اثر جرم

                       مااااااااااااااااااااااااااااااااااااچ

اولش فک می کردم سرخی روی گونه هام بعد از بوسه هات
از شرم و حیای زیاتیمه
ولی بعد فهمیتم باز به لبات ازون سرخاب سفیتابا مالوندی
عشقی
 مگه همون رنگ عنابی لبات چشه؟


نوشتیده توسط آلبالو

یک نوشته کاملا احمقانه ....


یادته؟ ....
....
....
....
....
نه مثل اینکه یادت نیست !

مشترکا نوشته متهم و تکیلا

لجن


می خوام دیگه تو چشای کسی خیره نشم...
به کسی نگم دوست دارم...
عاشق نشم...
میشه من لجن بشم ؟
مثل بعضیا ؟
آخ چی میشه اگه لجن بشم!
کیف میده ٬‌نه؟
بدون نگرانی، بدون فکر به آینده ، بدون عشق ٬‌بدون اشک

لابد دنیای شادیه؟

کسی میتونه به من یاد بده ٬ چطور میشه لجن شد؟
مثل اونایی که وقتی میبینمشون عقم میگیره ...
خصوصی،جلسه ای هر چقدر که بگین!
فقط منو لجن کنین ...



نوشته شده توسط یک متهم از روی دست مهندس سعید


مناجات نامه نی نی .




آهای خدای مرهبان
دلم می خواد
یه خورده آب
یه خورده نان
سبیل بابا
جی جی مامان
یه وجب و نیم سر و زبان
همینو بده
خواستی برو
خواستی بمان .



نوشتیده شده آلبالو

.


من دیروز و به خصوص امروز پر از دردم!
منی که دردو هراسون میکنم!!!
امروز حاضرم یه سال از خوابم رو بدم ولی بتونم دستمو بذارم رو صورتت!
الانه حاضرم یه ماه از خوراکم رو هم بدم ولی بتونم برات ناز کنم که تو بخری!

تکیلا