این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

Miss you



Every step I take
Every move I make
Every single day
Everytime I pray
I ll be missing you

Thinking of the day
When you went away
What a life to take
What a bond to break
I ll be missing you

تکیلا

تولد


وقتی دنیا اومدی ٬ بارون میومد...
نه ! نه ! بارون نبود.
اشکهای خدا بود.
آخه یکی از فرشته هاشو اشتباهی فرستاده بود به کره خاکی ما.
تولدت مبارک پویا.
 
تکیلا

به همکلاسی نژاد پرستم



وقتی به دنیا میاد٬ سیاهه
وقتی از دنیا میره٬ سیاهه
وقتی سردشه٬ سیاهه
وقتی ترسیده٬ سیاهه 
وقتی بیماره٬ سیاهه
وقتی عصبانیه٬ سیاهه
وقتی خجالت زده است٬ سیاهه

***
وقتی به دنیا میای٬ کبودی
وقتی از دنیا میری٬ سبز
وقتی سردته٬ صورتی
وقتی ترسیدی٬ سفیدی مثل گچ
وقتی بیماری٬ زردی
وقتی عصبانی ای ٬ بنفشی
خجالت که میکشی٬ قرمزی

چطور میتونی بگی٬ اون رنگین پوسته و تازه به خاطرش تحقیرش کنی؟؟؟


تکیلای عصبانی...


 

بسه...





اشتباه کردی.
حاکم منم و حکم رو هم هم پیک میخونم ...
بسه ...
دیگه پی حکم دل بودن بسه!
با اون همه آسی که تو دستته
تا حالا چند بار بهت دولو خندوندن ؟


تکیلا از روی یادداشتهای یه دیوونه



امشب تولدمه.
۲۲ رو تموم کردم٬ رفتم تو ۲۱ سال.
همین!

تکیلا

کمک!

کمک !
کمک !
کمکم کنید!
یه تیوپ!
یا یه طناب!
سریعتر!
دارم تو عمق آبی چشماش غرق میشم.

تکیلا...

کاش...



دلم میخواست میتونستم چشمامو باز کنم
و حقیقت رو ببینم
دلم میخواست میتونستم اشکامو پاک کنم
و بخندم
دلم میخواست میتونستم یاد بگیرم بفهمم
تا درک کنم
که تو هیچوقت مال من نمیشی...

تکیلا