این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

مثل هیچ




از قدیم گفتن :
کاچی بهتر از هیچی
یه چیزی شبیه :
هیچکس ؛ بهتر از تو ...

آلبالو

قهر و آشتی




بوسه ام را می گذارم پشت در
قهرکردی , قهرکردم , سر به سر
می روی در خلوت تنهایی ات
می روم من هم , به تنهایی سفر
آه .. اما بی تو , تنها می شوم
بی تو تنها مرد شبها می شوم
بی تو آخر , عشق هم بی معنی است
بی تو من , شکل معما می شوم
خوب می دانم که نقطه ضعف نیست
عشق قدرت می دهد , از ضعف نیست
دوستت دارم و می دانم , تو هم
دوستم داری , و این یک حرف , نیست
تق وتق ..... , در را برایم باز کن
تق و تق ....., باشد برایم ناز کن
تق و تق ....., تقریبا این در باز شد
تو بیا , در را تماما باز کن
آه می دانستم این را , آشتی ؟
من غرورم را شکستم , داشتی ؟
خب دگر , این اشک ها را پاک کن
آمدم , حالا تو با من آشتی ؟
گرمی آغوش بازم , مال تو
شعر من , بانوی نازم , مال تو
حس خوب بودن تو , مال من
قلب پر راز و نیازم , مال تو


نوشته  آلبالو

? I'm really on time..ok


دخترک رو به من می کند و می گوید که
 اگر اهل گیر دادن و محدود کردنش نباشم
آنوقت من می شوم دوست پسر فابریکش ..



فریاد خاموش

.. Perfect baby


دخترک زیر چشمی نازک می کند و
فهرست کارهایی را که حاضر است بکند برایم ردیف می کند ..

از هر انگشتش ده هنر می بارد ..


فریاد خاموش

..So Deep


مردک را که می بینم تازه می فهمم چرا پسرم اینقدر سبزه است ..
زنم می گوید از دوستان خانوادگی است ..


فریاد خاموش

سنگ و شیشه



من معاشقه شیشه را با سنگ دوست می دارم
عریان و بی پرده
در نهایت ایثار
با ماحصلی از شکست
شکست غرور و سکوت
و پرواز ،
پرواز تا فریاد
و ماندن و رفتن
شیشه برای اثبات بودن خویش می شکند
هر تکه هزار تکه
هر تکه هزار گواهی
و سنگ ، سنگ است
و سنگ برای اثبات بودنش می شکند
شیشه را و سکوت را و فاصله را ،
شروعش را پایانی نیست
و پایانش شروعی تازه تر است
هوای تازه ، نوزاد خلف
دروغ ، حقیقتیست پشت پرده های کشیده .
حکایت سنگ و شیشه ، عریان ترین حقیقت عشق است .
دروغ چرا ؟
تا شکستنی نباشد ،
عشق و عاشقی ، در پس پرده های مخملی سرخ ، زیبا به نظر می رسد .


آلبالو