این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

فرامـوش


باید تو  اینجا می بودی یا من آنجا
نمی دانم
شاید کمی کله شق تر باید بودم
شاید کمی کله شق تر از من است فلانی

آسانتر فراموش شدم...

پسرک تنها

آدم





 آدم باید هر روز مقداری موسیقی گوش کند،
یک شعر خوب بخواند،
یک نقاشی قشنگ ببیند
و اگر پا داد یک جمله عاقلانه نیز بگوید.

 

- انتخاب آلبالو به نقل از گوته



*
پی نوشت :
- چقدر آدم بودم خوب به نظر میرسه ...

چه خبرا ؟!





*
خیلی آرزوها داری ,
اونقدر که اگه قرار باشه روی کاغذ بنویسیشون تبدیل بشه به یه کتاب
از بچه گیهات شروع شد
اولین آرزوت داشتن دوچرخه بود
یک دوچرخه نقلی که ازون بوقایی داشته باشه که وقتی با کف دست میزنی پشتش صداش در آد
بابات بهت قول داد اگه نمره هات خوب بشه یکی ....
ادامه در آلوچه

* دوباره دانشجو شدم!
اول مهر شروع دوره رزیدنتی من در رشته مورد علاقه امه.
دیروز به محض اینکه از راه رسیدم ،قبل از هرکاری کامپیوتر رو روشن کردم و رفتم روی سایتی که نتایج رو زده بودن. همونی قبول شده
.... ادامه در پسرک تنها 
تبریک ویژه بچه های این چند نفر تقدیم به دکتر مسعود قویترین روانپزشک دنیا

* گفتم: نمی‌توانم، کلاس دارم، درس دارم، امتحان دارم... مگر نمی‌بینید؟
گفت: مأموریت کاری است. باید بروید. دستور از بالا است.
گفتم: دستور کار؟ مأموریت برای چه کاری؟
گفت: نمی‌دانم. وقتی رسیدید، خانم فلانی به شما توضیحات لازم را خواهد  ... ادامه در پنجه بر مهتاب

یک کتاب حسابی برای آنهایی که به ایمان شان اطمینان کامل دارند معرفی می کنم.
«سیذارتا» نوشته ی هرمان هسه؛ که« روایت از مرد کشیشی می کند که به درجه ای از معرفت و زهد رسیده است که دیگر هیچ چیز حتی خدا؛
ایمان او را سیراب نمی کند و ...... ادامه در نیلوفرانه ها

* نگاهمان در هم گره خورد
و به دنبال آن .... از  من می نویسم

* بیست و دو ساله شدم..
و زندگی کردم. به اندازهء بیست و دو سال..
به اندازهء یک عمر...   .... از والریا

* کاش شهامتش را داشت رو در رویم می گفت،
نمی نوشت،
آن موقع که منتظر دیدن عاشقانه هایش بودم.
همیشه کارش همین است.کاش خودش به زبان می آوردکه: نازکم،تو فراتر از آنی هستی که ....  ادامه در فانوسک خاموش

* این روزها
٬خواب زیاد می بینم...
خواب های عجیب!!
خواب می بینم ٬
مهربان شده ای!
لبخند می زنی!
موهایم را
که از نوازشت خمار و لخت شده اند ..... ادامه در چار دیواری

* اگه از دوستی فراموش کردم
شرمنده ام
یاد آوری کند تا یادمان باشد که خانه دوست کجاست .....


مولف : آلبالو

 

 

 

 

شبای تابستونی





شبای گرم تابستون , شبای جوونیه
شبای رو پشت بوم رفتنو چشم چرونیه !
چشم چرونی تو حیاط خونه همسایه ؟ نه !
آسمون منظورمه ... , اون بالاها مهمونیه
آسمون شبای گرم تابستون یادته ؟
چشمکا , ستاره ها و آینه بندون یادته ؟
من لب بوم تا سحر تو سیر آسمون بودم
تو نیگام می کردی با لبهای خندون , یادته ؟
من برات شعرای عاشقانه می گفتم و تو
عاشقم می شدی آسون , خیلی آسون , یادته ؟
تک ستاره من اونجا , توی چشمای تو بود
دلم من می ریخت اگه میشدی گریون , یادته ؟
شبای تابستونی , من بودم و یه دنیا حرف
تو ولی یهو خوابت می برد رو ایوون , یادته ؟
یادته یک شب تو گفتی که دلت خیلی می خواد
بباره از آسمون , نم نم بارون ... یادته ؟
شبای تابستونی , شبهای بی قراری بود ,
شبای لبای خندون , چش گریون , یادته ؟
حالا اون خاطره ها , مونده تو دفترچه هامون
مثل بغض بسته گیر کرده میون دلامون
من و شبهای تابستون , من و پشت بوم تنها
تو و تنهایی و غربت , پس کجاست این خدامون ؟
من میگم خدا کنه , شهر تو بارون بباره
تا دلت غصه نداشته باشه اشکت بباره
می دونم این شبا سخته , می دونم خسته شدی
ولی قربونت بشم , بعد زمستون بهاره
شبای گرم تابستون , شبای جوونیه
این شبا واسه ما , حالا یه جور نشونیه
نکنه یادت بره یکی همیشه یادته
یکی که چشاش مثه چشای تو , بارونیه

* نوشته آلبالو

 
پی نوشت
:
- بر و بچه های این چند نفر دیگه خیلی سایه شون سنگین شده , ماهی یه پست ! سالی یه پست ! کجایین بابا شما ؟
لامپ اتاق پذیرایی سوخته , در و دیوارو گرد و غبار گرفته , گلای شمعدونی توی باغچه پژمرده شده , ماهی های توی حوض نصیب یک گربه شده , آخه اینجا یه روزایی خیلی شلوغ پلوغ بود , نکنه همه اسیر زندگی شدیم ؟ ای داد بیداد ...
- والریا تولدشو توی تنهایی گرفت , نه کیک تولدی , نه هایی , نه هویی , دل ما به همین سالی یه بار خنده خوشه , دل ما به شمع های روشن و یکدنده خوشه , من از طرف بر و بچه های این چند نفر از صمیم قبل بهش تبریک میگم ... امیدوارم امسال سال اون باشه .( اینم یه هدیه ناقابل از طرف همه  )
- پسرک تنها , تنها بود , حالا رفته توی غربت , تنهایی هاش تنها تر شده , چیزی نمونده دکتر , به زودی ایشالله شیرینی میاریم دم در مطبت ... شایدم به خاطرت مریض شدیم , پیش چشمات اینطوری عزیز شدیم ... :)
- این دو خط رو نوشتم که نگین نگفتی ...