این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

 

امروز  

تمام مدت در این فکر بودم٬  

که در چهل سالگی 

یاد کدام عشق لعنتی خواهم افتاد ..

حسرت آه های کشیده نشده ..

 

ناگهان بر می گردم و می گویم: 

- هیچ می دونی من کیم؟ من .. من ..  

حرفم را می خورم؛

 من

در سکوتی گزنده راهم را می کشم و می روم 

او 

هنوز مبهوت نگاهم می کند. 

تصمیم گرفته ام که دیگر هیچکس نباشم..

 

امروز با محکی استثنایی٬ سنگی دلم را باز آزمودم؛ 

به خدا که مرحبا دارد !