این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

تنهایی

اولش ٬ تنها بودم
بعد ٬ تو رو دیدم
بعد ٬‌عاشقت شدم
بعدش ٬‌عاشقم شدی
بعد٬‌ با هم یکی شدیم
یکی یکی!!
و به دلیل همین یکی شدنمان ٬ دوباره احساس تنهایی کردیم ....



نوشته شده توسط یک متهم که نمیدونه  تنهاست یا نه !

مشق شب



بابا آب داد
بابا نان داد
ولی مامان ... یه چیزی بهم داد که هیشکی نداد
مامان واسم جون داد .

نوشته توسط
آلبالو

نفهمیدم...




چشمانت سگ گونه دروغ می گویند
پیشی احساساتی من !
...
نکنه تو گربه سگی؟


چرت و پرتی از آلبالو

دوتا دونه خط موازی



من وتو مثل دو تا خط موازی می مونیم
که توی دفتر مشق اسیر شدیم
نرسیدیم به هم و آخر سر
تو همون دفتر کهنه ،پیر شدیم

با هم و کنار هم ، روزا گذشت
دستای من ، نرسید به دست تو
میدونیم که ما به هم نمی رسیم
مگه با شکست من ، شکست تو

اگه من بشکنم و  ، تو بی خیال
بگذری از من و تنهام بذاری
اگه با تموم این خاطره ها
تو همین دفتر مشق جام بذاری

بعد اون ، نه دیگه من مال منه
نه تو تکیه گاه این شکسته ای
بیا عاشق بمونیم کنار هم
نگو از این نرسیدن خسته ای

ما به هم نمیرسیم ،آخر بازی همینه
آخر عشق دو تا خط موازی همینه!
 

دوست متهم که موزیک پاپ گوش میدهد ....

ارتباط مستقیم .



خدایا ...
نمی دونی چقدر حرف زدن برام سخته وقتی تو اون بالایی و من این پایین
نمی دونی وقتی فکر می کنم همین الان میلیون ها نفر دارن باهت حرف می زنن و تو حرف همه رو میشنفی چه احساس خنده داری بهم دست میده .
خدایا .. می ترسم حرفاشونو باهم قاطی کنی ..
آخ زبونمو گاز می گیرم ...
خدایا راستشو بگو تو چن تا گوش داری .. چن تا چش داری ...
چن تا زبون بلدی آخه ... چینی و ژاپونی خیلی سخته ...
فرانسه هم همینطور ...
خدای من .. نمی دونم کلمه خدای من درسته ؟
آخه تو خدای من که نیستی خدای هوار تا هوار آدم و جن و حیوونی ..
خدایا منو می بینی اصلن .. یا اصلن منو دیدی .. اسمم می دونی چیه و شماره شناسنامم ؟
خدایا تو چقدر پهنی ... چقدر درازی و چقدر گودی ...
چرا تو همه جا هستی وقتی هیچ جا نیستی ..
خدایا ... چرا ازون اول که ندیدمت غیب بودی ؟
می خوام ببینمت ... حتی اگه به قیمت جونم باشه ... درکم می کنی ؟
اصلن الان بیداری یا خوابی .. شایدم جلسه داری ...
خدایا چقدر مهربونی ؟ چقدر ؟
خدایا ما آدمای بدبخت میون جنگ شیطون با تو چه کار بیدیم ؟
اصلن چرا بهش میدون می دی ؟ بکشش راحتمون کن ... هم خودتو هم ما رو.
خدایا چرا طعم لذتو به من می چشونی و بعد می گی جیززززه ؟
نمی دونی ... بعضی وقتا حس می کنم من یه بازیچه بیشتر نیستم توی دستات ...
خب تو حق داری .. تو خدایی ...
خدایا چرا من اینقد نمی فهمم؟
خدایا کاش خر بودم نه ؟ خر بودم الان اینقدر بدبخت نبودم ...
خدایا خوابم میاد ولی امشب پر از دعا کردن و راز ونیازم ...
خدایا بغلم کن ... برای یه بارم که شده ... بذار حرارتو حس کنم ..
خدایا سردمه ... داد بزنم می فهمی ؟
سردمه ... کسی اینجا نیس .. همه مردن ...
خدایا مردن درد داره ؟ سخته ؟ خودکشی گناهه ؟ کاش جواب می دادی ...
سرم درد می کنه .. گیجم ... منگم .. خوابم میاد ... خدایا قرص داری ؟
خدایا من نمی خوام به کسی وصل بشم تا بعد اون به تو وصل بشه بعد تو به من وصل بشی ...
من ارتباط مستقیمو دوس دارم ... از بچه گی ...
دهنم خشک شده ... مورمورم میشه ... کاش بابام زنده بود ... یا مادرم ... اونا رو تو کشتی خدایا ؟
چرا ؟ تنها دیدن من تو رو خوشحال می کنه ؟
دوس داری گریه کنم ؟ دوس داری زار بزنم ؟ آره ... می زنم ..می زنم ...
دوس داری له بشم ... دوس داری سرمو به دیوار بکوبم خدای مهربون ...
خوابم میاد ... نمی دونم ... شاید امشبم حرفای منو با حرفای بقیه قاطی کردی ...
راستی .. برای بار هزارم می گم .. اسم من امید بود .. امید بدبخت ...
همونچیزی که همیشه حوالش می دی به بقیه ..
خدایا من می ترسم ...
خسته ام ...
خدایا شب به خیر ...

هنوزم دوستت دارم ...

نوشته
آلبالو ( ببخشید طولیده شد )

هست و نیست




وقتی نیستی
هستم
وقتی هستی
نیستم
وقتی نیستم
هستی
وقتی هستم
نیستی
ای همه نیست شده هستی من
هستی من نیست می شود
وقتی که نیستی .


نوشته  آلبالو

?For whom the bell tolls



زنگ کلیسا به تعداد سالهای زندگی متوفی مینوازد .
یک ٬ دو ٬ ...٬بیست و یک ٬ بیست و دو ...
آخ که چقدر جوونه بدبخت !
ولی کی مرده ؟
من که نمی بینم ...
کوش؟
تابوت کو؟

چقدر سردم...
ای وای ...
این دفعه مثه اینکه نوبت من بوده!

نوشته شده توسط یک متهم مرده