این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

* آدما




آدما ساکت و آدما غریب
پازلای تیکه تیکه و عجیب
آدما رنگ و وارنگ و جور واجور
آدما آهنی از جنس غرور
نمیشه صورتا رو نوشت و خوند
نمیشه بگی که کی موند و نموند
همه شون علامت سئوالی ان
آدما یه جور فضای خالی ان
خوب و بد ، خوبتر و بدتر ندارن
بینشون اول و آخر ندارن
نمیشه شناختشون با یک نگاه
یکیشون دزده یکی رفیق راه
آدما ، آخ آدمای شکلکی
شکلکای خوشگل دروغکی
کاش انار دلشون دیده میشد
راستا و دروغا فهمیده میشد
آدما ساکت و آدما غریب
پازلای تیکه تیکه و عجیب
آدما رنگ و وارنگ و جور واجور
آدما ؛ سنگی و سرد و پرغرور

بی گاه

می گفتن از شانس کجه،
بازی روزگاره 
به گمونم اما  
اینم حاصل سادگیـــمه
چشمه عشقت آخه خشک شد
می دونی؟
انگاری این دلیل تشنگیمه
شدی خاطره و از این
کوچه پرخم و تاریک
رفتی و گویی اصلا
گذری نکرده بودی

هنوز اما وقت و بی‌وقت،
گاه و بی‌گاه
چوب سبز چشمات
                      لای چرخ زندگیمه

... پسرک تنها