این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

محصول مشترک

بازیگرِ فیلمی شده ایم
که محصولِ مشترکِ عشوه های تو و چشم چرانی های من است
..
(نور... خاموش
صدا... قطع
دوربین... خاموش
...
حرکت...)

پسرک تنها

فریبا

هیچوقت دروغ نمی گن
ولی این بار  هم فریبشون رو می خورم
آتیش به زندگیم بازگشت از اون چِشای عسلی

...پسرک تنها

ریشه

وقتشه که یه سفر کنم به اعماق دل
می خوام ببینم ریشه هات از کجا آب می خورن که شاخ و برگت دارن روی خیلی چیزا سایه میندازن
می خوام ببینم باید راه آب رو ببندم یا ریشه رو قطع کنم

از خاطرات پسرک تنها

بدون عنوان!

 

پرواز در آسمان مهر من می کنی
ولی بر شاخسار عشق‎ دیگری فرود می آیی
تار و پود‎ سپید جامه ات قیمت‎ پروانگی‎ من است.فراموش کرده ای ؟
مهم نیست
سقوطت را که خواهم دید

...پسرک تنها

آفت

 

این روزا فکر می کنم جون همون بادمجونه
با یه تفاوت کوچیک :
همیشه یه آفَتی واسَش پیدا می شه
حتی اگه مالِ بَم باشه

نوشته پسرک تنها که این روزا از اون آفَت زده هاست

Diabol Project

 

برو از پیشم
دیگه نمی خوام ببینمت
ولی نه به این خاطر که تمامِ مدتی که پیشم بودی ،منو ندیدی
برو از اینجا،
نه به این دلیل که توی این یه سال دوستم نداشتی
برو
فقط بخاطر اون دلیل لعنتیت که باعث شده الان دوستم داشته باشی
برای همیشه از پیشم برو

(اگه از این اخلاقها نداشتم که پسرک تنها نبودم)

 

 

اشک

 

داری گریه می کنی عزیزم؟
- من؟ نه!
پس چرا چِشات پرِ اشکه؟
- آها اینارو می گی؟! نه بابا مالِ پیازه!!
پس کو پیازش؟
- پیاز؟! کدوم پیاز؟؟!! من گفتم پیاز؟
آره فکر کنم!
- آها. نه ! هوا گرمه چشمام عرق کرده!!
آره. هوا که خیلی گرمه!

- نوشته پسرک تنها  همراه با یه عالمه تبریک بخاطر عید