این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

* ...




مثل بن بستی
ته کوچه تردید دلم
دل انگشتامو با بلندیات خون می کنی
مثل چکشی
که می کوبی منو
به روی سنگ
منو با سنگینیات ،
بد جوری داغون می کنی
مثل سرمای زمستونی
 که یک جوونه رو
زیر خاک
سر نزده
خسته و بی جون می کنی
مثل یک نسخه ای که
هر کی بیاد سراغ تو
اونو  تو دچار یک
درد بی درمون می کنی
تو چرا عوض شدی ؟
چه اتفاقی افتاده ؟
که داری بهشت قلبتو ،
 بیابون می کنی !
تو همونی که یه روز
دس می کشیدی رو سرم
حالا روز مرگ من
شهرو چراغون می کنی ؟!

نظرات 22 + ارسال نظر
الف.کاف جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:50 ق.ظ http://open-area.blogsky.com

همه‌ی محبت‌ها یه روزی تموم میشه... اما نباید دل شکست و طرف رو داغون کرد...
میشه نرم و ملایم خداحافظی کرد... آروم ِ آروم...

مگه نه؟!

نقطه! جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:54 ق.ظ

این روزا انگار بهشت دل همه ی آدم ها داره بیابون میشه...
کاش یه راه گریزی از این بیابون زدگی بود!!

فریاد خاموش جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:12 ب.ظ

همه چراغون می کنن..بذار اونم چراغون کنه ..

فریاد خاموش جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 08:37 ب.ظ

وقتی نوشتی تا حالا ۴۱۵مطلب نوشته شده یه چیزی تو دلم فرو ریخت ..به نشون یه نشونه واسه خودم گذاشتم اینو..
تصمیم دارم باز هم بنویسم ..
البته اگه دوستان و خوانندگان قلم من رو می پسندن..
البته اگه دوست نما ها مثل همه دفعات قبل با کاراشون آذارم ندن و سد راهم نشن ..
اخه همه می دونن که قلم من تیز و برنده و بی پرده است..
نمی دونم چرا همه عجیب به عدم رعایت حق ازادی بیان خو گرفته ایم ..
آری .من نویسم ؛ پس هستم ..
پس می نشینم باز به انتظار اشاره ای که مرا به نوشتن فرا خواند..این همدم دیرینم..

پسرک تنها جمعه 25 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:57 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

زمونه خراب شده آلبالوجان!

سپیده شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:35 ق.ظ http://gomshodegan.blogsky.com

می‌گن زندگی همینه!
می‌تونین به پست المیرا خانوم مراجعه کنین! میگن هر چیزی آخری داره خودتون رو ناراحت نکنین...

بی نام شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 02:19 ق.ظ

فریاد خاموش عزیز
دل همه ما برات تنگ شده بود
امیدوارم این بار تردید نکنی و دوباره دست به قلم ببری
منتظریم

.............. شنبه 26 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:01 ق.ظ

ari,
cheraaghaan mikonam
amma to hichvaght naporsidi chetor ?
vali man be to migooyam ta bedaani !
roshanie shab az cheraagh nist!!!
sho'le haaye del e sookhte ye man ast ke
shabe marg e to ra roshan mikonad
misoozam ta yadat ,yadegaar bemanad
hak shode bar asemaan e abri e delam
shayad .....
shayad chon aan taraf e donya
tanha baraye lahzeyi
tanha baraye andaki
entezar negaahat ra mikeshad
amaan az del e sookhte ye man
ke sookht
sookht o biaabaan shod
aan ham tanha dar arezooye didarat !!!
ey hamishe penhaan

valeria یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:10 ق.ظ

...it seems there is no way out

ستاره یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 10:56 ق.ظ

خوبیه شعرت این بود که آخرش نفرین و لعنت نداشت
چه عجب یه نفر پیدا شد آخره ناله هاش نفرین ننویسه
پس چی
اون روز برات شهر و چراغون می کنم
یادمه بهت قول دادم اگه بری چشمامو گریون نکنم
او روز رو می خوام ته فصل خاطره هامون بکنم
اصلا بد من .... تو دلت بهشته
حالا روز مرگه منه تو مثلا می خوای واسم چشاتو خیس خیس مثله بارون بکنی؟؟؟!!!

ستاره یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 11:04 ق.ظ

خوشالم که فریاد off باز می خوادon بشه
منتظریم

مسیحا یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:42 ب.ظ

حرف حق همیشه تلخه به غیر از این بوده؟
پس خیلی ها خوشحال خواهند بود از این که باز هم خواهی نوشت و دیگران هم همینتور که تا به حال چشما شوون رو بستن باز هم ببندن!
خوش باشی

مسیحا یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 05:55 ب.ظ

هر چی که تا به حال نوشتی واقعیت این روزای لعنتی بوده حالا اگر کسی تا به حال این چیز ها رو که تقریبا روز مرگی شده واسه ی همه ندیده و منکرش می شه دیگه جای بحثی باقی نمی مونه

فریاد خاموش یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:38 ب.ظ

برای خواندن مجدد مطالب قبلی می تونین به ارشیو نویسندگان مراجعه کنین..حتی به جای خوندن نوشته های جدیدم شمارو به خوندن اونها دعوت می کنم..!!حدود ۸۰ نوشته کوتاه که سعی شده بصورت کاملا موجز نوشته بشه ..که فکر می کنم به عنوان یکی از ۱۸ نویسنده ای که اینجحا بودن خیلی بیشتر از سهم خودم هم نوشته ام با وجود این همه غیبتی که داشته ام..
مشتاقانه دوست دارم نظرتونو بدونم ..اما بعد از خواندن نوشته های پیشینم..

delnaaz یکشنبه 27 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 07:45 ب.ظ http://veronika.blogsky.com

همین قلم تیز و برنده است که خیلی از واقعیت ها رو روشن می کنه ... پس دوباره بنویس plz

الیار دوشنبه 28 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ب.ظ

فریاد خاموش عزیز ای کاش خیلی ها درک میکردن که این ۸۰ نوشته و دو وبلاگ قبلیت شخصت و زندگی خیلی ها رو عوض کرد
تنها ۸۰ نوشته نبود
پشت تمام این نوشنه ها احساسی بود که کاملا قابل درک بود

فاطیما سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 12:53 ب.ظ

بهترین کار تو این زمونه اینه که دلتو به هیچکی ندی . همون کاری که من کردم. این جوری حداقل مطمئنی کسی آزارش نمیده...

برباد رفته سه‌شنبه 29 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:57 ب.ظ

بابا ترکوندی . دمت گرم .

سوسن جعفری چهارشنبه 30 آبان‌ماه سال 1386 ساعت 04:45 ب.ظ http://eshgvamargh.persianblog.ir

زدین به فاز شعر؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 8 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 07:39 ب.ظ

۲۰
پ.ن: بیستمین نظر!
:دی

مشتری پر و پا قرص جمعه 9 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 02:03 ب.ظ

من که فقط به عشق نوشته های تو میامدم ایم وبلاگ خوشحالم که دوباره بنویسی
فریاد خاموش بی صدا فریاد کن

نیلوفر یکشنبه 14 بهمن‌ماه سال 1386 ساعت 04:18 ق.ظ

آمدی

کنارم نشستی

و از آن روز من

دورترین رویاها را باور دارم

دیشب

دیدم

پرنده ای میان دفترم آواز میخواند

آن گونه

قدم زنان

تا ماه رفتم

باور نمی کنی؟

بیا کفشهایم را امتحان کن

چه فرقی میکند

من عاشق تو باشم

یا تو عاشق من

چه فرقی میکند؟

رنگین کمان

از کدام سمت آسمان آغاز می شود ؟

دو سال است که

میدانم بیقراری چیست

درد چیست

مهربانی چیست

دو سال است که میدانم

آواز چیست

راز چیست

آی دوست من

چشم های تو شناسنامه مرا عوض کردند

امروز من دوسالة میشوم. . .
بعد از ۶ ماه فقط بخاطر تو اومدم . کجائئ پس؟ فر یاد خاموش ... ؟ ؟ ؟ ؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد