یک روز اگر توی خیابان چشم هایمان
افتاد روی همدگر فکر می کنی
من یا تو یا کداممان زودتر بلند
از روی داغی آسفالت می شویم ؟
شاید اگر چه تو ، از من گذر کنی
مانند ناشناس ترین آشنای من
یک کودک زیبا به دنبال توست ، وای
مادر شدی تو ، مادر .. ؟!.... خدای من !
می ایستد ، دلم ، زبانم و بودنم
اما تو می روی که نشانم دهی چه تلخ
آن روزها گذشت برایت بدون من
آن روزها چه تلخ .. آن روزها چه زود ...
خالی بدون تو ؛ خالی بدون من .
ناشناس ترین آشنای من...
به قول یه دوست٬ چشام عرق کردن نمیدونم چرا...
فکرش هم دردناکه!
آرزو می کنم هیچ وقت چشاشون رو هم نیفته
تقصیر تو بود یا من ...
نمی دونم ...
فوق العاده زیبا و گویا ست و سرشار از احساس
خدا کند نیاید چنین روزی!
خیلی قشنگ بود... منُ یاد این غزل استاد شهریار میندازه:
یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
....
مثل همیشه
قشنگ بود!
راستی
تعداد نویسنده های وبلاگتون چقد زیاد شده!!!
vaghean webloge dust dashtaniee dary man sheramo ghayem mikonam khejalat mikesham be kasi neshun bedam
omidvaram movafagh bashid
مادر شدی تو ، مادر .. ؟!.... خدای من !...
این یه جمله ات دیوونه ام می کنه...
خیلی وحشتناکه!
قلبم مچاله شد.
دفعه ی پیش به نظرم قشنگ اومد
این دفعه حالم رو گرفت
چرا ؟!
...
زود تر آپ کنید لطفآ !
این نیز بگذرد!
سلام آلبالو جونم
خوبی؟
میبینی چه دردی داره
اوه وحشتناکه...
دقیقا از دل شکستن و سوختن میگذره
میزنه به قلب و اون درد میگیره
البالو جونم
بی زحمت لینکو دختر آریایی رو درست کن
آدرس عوض شده
که این بالا نوشتم برات
و اسمشم شده سوسک طلایی !!
مرسیییییییییی
بوسسسسسسسسس
آلبالو جونم
دوست دارم
بوس بوس
من یاد دوست بچگیهام پسر مسیحی همسایمون افتادم .که مدتهاست دنبالش میگردم .نمیدونم منو یادش هست یا نه ولی این قد اون روزگار قشنگ وشیرین بود واسم که آرزوی تکرارش و دارم..........