« شعر سفر » همه شب با دلم کسی میگفت / « سخت آشفته ای ز دیدارش / صبحدم با ستارگان سپید / می رود ، می رود ، نگهدارش » / من به بوی تو رفته از دنیا / بی خبر از فریب فرداها / روی مژگان نازکم می ریخت / چشمهای تو چون غبار طلا / ... / می شکفتم ز عشق و می گفتم / « هر که دلداده شد به دلدارش / ننشیند به قصد آزارش / برود ، عشق من نگهدارش » / آه ، اکنون تو رفته ای و غروب / سایه می گسترد به سینه ی راه / نرم نرمک خدای تیره ی غم / می نهد پا به معبد نگهم / می نویسد به روی هر دیوار / آیه هائی همه سیاه سیاه / « فروغ فرخزاد »
هر کس به تناسب موقعیتی که داره حالش بده. شاید فرقی بینشون نباشهم مهم اینه که هر دو درد دارند و حالشون بده.
حال منم بده اما نه بخاطر این و نه بخاطر اون یکی
من جزو کدوم دستم ;)
« نه کسی جاشو بلده ...حالم بده .... ححالم بده .ه ....!!»
اینم از شباهتشون
چه تشابهی!!
به هر حال مهم اینه که تو این زمونه همه حالشون بده
انگار همه دنبال یه بهونه می گردن واسه بدحال بودن...
باب منو یاد عشقم انداختی :((
جالب می نویسی و نکته سنجی
حال شهر اساسا بده
حال منم خیلی بده...
ببینم مگه شما عضو افتخاری اینجا هستین؟؟ یا چون خواهر آلبالویین یکی محسوب می شین؟! آخه اسمتون جزوه نویسنده ها نیست!!!!
salam
mohem nist chera
vali hale hame bade
dalilesh ahamiati nadare
"har kasi az zanne khod shod yaare man
az daroone man najost asraare man "
نحسی سیزده نظراتتم خورد به من ..
۱۳ اصلنم نحس نیست
به آلبالو نحسی مگه جرات می کنه بخوره؟!:)
خونه ما تهی هم ندارههه!
« شعر سفر » همه شب با دلم کسی میگفت / « سخت آشفته ای ز دیدارش / صبحدم با ستارگان سپید / می رود ، می رود ، نگهدارش » / من به بوی تو رفته از دنیا / بی خبر از فریب فرداها / روی مژگان نازکم می ریخت / چشمهای تو چون غبار طلا / ... / می شکفتم ز عشق و می گفتم / « هر که دلداده شد به دلدارش / ننشیند به قصد آزارش / برود ، عشق من نگهدارش » / آه ، اکنون تو رفته ای و غروب / سایه می گسترد به سینه ی راه / نرم نرمک خدای تیره ی غم / می نهد پا به معبد نگهم / می نویسد به روی هر دیوار / آیه هائی همه سیاه سیاه / « فروغ فرخزاد »
حالم بده!
خیلی جالب بود