این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

* عصیان

 



یه نیمه شب , ساعت حدودای سه
داد می زنم , تکرار زندگی بسه
جمع می کنم وسایلو تو کوله
هر جا بگی بریم , میگم : قبوله
این آسمون , اگه همه جا یه رنگه
باشه قبول , یه رنگی ام قشنگه
بزن بریم یه جا که دل وا بشه
یه جایی که همه چی زیبا بشه
ببین کلاغا , همشون سیاهن
اما چقد نزدیک قرص ماهن !
تو آسمون میپرن , بی خیالن
این کلاغا , همه بچه باحالن
منم , کلاغم اما , دم بریده
پرواز من رو هیچکسی ندیده
دلم می خواد بپرم از این روال
می خوام برم یک جای , خیلی باحال
هزاری ها رو می پاشم تو کوچه
کوله رو پر می کنم از آلوچه
زندگی یعنی حرکت , پا شدن
پا میشم از جا , واسه پیدا شدن
بیا بریم , نشستنو رها کن
هیکلتو از صندلی جدا کن
بسه خیال , بسه دیگه تصور
بسه دیگه حرفای پر غر و غر
نشستی هی, همش میگی اسیرم
نشستی هی , میگی میخوام بمیرم ؟!
بزن بریم , جاده همش مال ماست
جادهء رفتن پر از عشق و صفاست
تصور و تخیلو رها کن
یه کم بیا با ما باش و صفا کن
هر جای دنیا یه جوری قشنگه
قشنگی تو دنیای رنگارنگه
رودخونه , جنگل با کویر و دریا
باید بری بگردی توی دنیا
همش توی اتاقتی , رو تختی
تکون بخور , سفر نداره سختی
سفر پر از نفس های عمیقه
سفر پر از شادی و شور و جیغه
سکون ینی یه جور مرگ تدریجی
تا ساکنی یا خسته ای یا گیجی
نگو پرش بدون بال نمیشه
سفر با این حال و روال نمیشه
میشه , تو بال خواستنت رو وا کن
فقط یه بار اسم منو صدا کن
زندگی یعنی یه سفر تو جاده
بدون ماشین , با پای پیاده
یه نیمه شب , ساعت حدودای سه
داد می زنم , تکرار زندگی بسه
جمع می کنم وسایلو تو کوله
هر جا بگی بریم , میگم : قبوله...

از آلبالو

* پی نوشت :
- ضمنا جشن تولد این وبلاگ هم نزدیک ها .. آی بروبچ .. آی کم پیداها ...

نظرات 19 + ارسال نظر
پسرک تنها جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:48 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

همشو پایه، ولی ساعتش رو عوض کن ما هم بیدار باشیم .آخه ما کلاغیم، جغد که نیستیم برادر من!

س... جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:59 ب.ظ

جانا سخن از زبان ما می گویی...

کاش یکی هم به من بگه بریم!
منم میگم قبوله!

massy جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:41 ب.ظ

baraye ki bood in sher????

خانوم دکتری که می شناسیش جمعه 7 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:24 ب.ظ

خوبه گاهی آدم با خودش حرف بزنه ٬خوبتر اینه که به حرفای خودش گوش کنه و عمل کنه تازه گاهی هم خوبه خودشو تنبیه کنه اون وخت دیگه هی یه خانوم دکتر دوس نداره تنبیهش کنه :-) ...خب؟باشه؟

سمیرا شنبه 8 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:10 ق.ظ

تولدش کیه؟
ما هم دعوتیم؟

سمیرا شنبه 8 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:16 ق.ظ

اتفاقا ساعتش خیلی خوبه، عمق شب،...

سچ شنبه 8 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:30 ب.ظ

سکوت شنبه 8 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:31 ب.ظ http://arambakhsh.blogsky.com

سلام آلبالو خوبی خیلی نوشتهات عالیه یه سری هم به من بزن.

عادله یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:15 ق.ظ http://aeko.blogsky.com

تا طلوع خورشید چیزی نمانده٬ اندکی صبر!

valeria یکشنبه 9 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 08:08 ب.ظ

منم میام... p:

سعیده پنج‌شنبه 13 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 07:59 ب.ظ

رفتن آسان بود ار واقف منزل باشی

سمیرا شنبه 15 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:43 ب.ظ

چقدر اینجا سوت و کوره
آدم دلش می گیره
الان داشتم آرشیو ۲ سال پیش و می خوندم خیلی خوب بود ولی الان ...

ندارم! سه‌شنبه 18 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:20 ق.ظ

حالا دیگه من باهات قهرم
همه ی حرفات شاید بدون اینکه خودت خواسته باشی رنگ دروغ گرفته!
اما یادم می افته که چندش آوره اگه واقعا خواسته باشی دروغ به هم ببافی
اون جوری نگاه نکنا
محکومی! چون خودت خواستی که یه متهم باشی، حالا منم شدم یه قاضی...
یه ذره هم تو حال و هوای حبس بنویس!
خستگی از تن چشمای من و بقیه در میاد...
حق هم نداری با خودت خیال کنی که حرفام مسخره است
یه ذره هم طعم گس دیوار رو مزه مزه کن! و بدون که هیچ وقت فراموش نمی کنم صدای شکسته شدن تموم احساسم رو!
تو با دروغات!
....

پسرک تنها چهارشنبه 19 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:29 ب.ظ http://pesaraketanha.blogsky.com

جشن تولد همینجاس؟

سمیرا پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:01 ق.ظ

پس کی تولد می گیرین؟

سکوت پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 01:30 ب.ظ http://arambakhsh.blogsky.com

سلام خوبیی آلبالویی ؟
پس کجایین این چند نفر امروز نا سلامتی تولده من اومدم تولدتتون.
تولد تولد تولدت مبارک؛ مبارک مبارک تولدت مبارک.
انشاالله ۱۰۰۰۰۰ ساله بشین.(دعای خوبی نبود بیشتر شبیه نفرین بود)

شیما پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 02:18 ب.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

کی جشن تولده؟!
ما هم دعوتیم؟!
بالاخره یه روزی اون قدیما یکی از این چند نفر بودیم!

سکوت پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:45 ب.ظ

امروز عمو آلبالویی ما رو دعوت کرد ولی خودش نیومد.عمو این رسمش نیست مهمون دعوت کنی و نیای ما رو پشته در بذاری

...س پنج‌شنبه 20 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 04:51 ب.ظ

اومدیم نبودید!
پس تولد چی شد؟!
آخه تو کارت دعوت ساعت نداشت!



برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد