دو تا ماهی توی تنگ بیقرار بودن ...چشمهای بابا بیقرار تر ...
زمان به کندی می گذشت درست مثه زمانی که منتظر رسیدن یه لحظه تکرار نشدنی هستی
ساعت پنج صبح و طنین صدای گریه تو بود که قشنگترین لحظه زمان رو رقم زد
تو بدنیا اومدی درست زمانی که اولین شکوفه آلبالو باغچه جوونه زد !
نوشته : نرگس و ناهید خواهر کوچولوهات!
عمه نرگس جونم نداشتیما ! ( چشمک)
جوونه آلبالو در دل تک تک ما ریشه زده.... عمو کامرانم... لمس بودنت مبارک .....
شمردم
۱۲ شاخه رز خوشگل توی جعبه ست
یکی هم از طرف من بذارین و۱۰۰۰تا تبریک
اوووووووووووو بابا اینجا وبلاگه یا کافی شاپ ؟ تازه بدون کیک تولد و شمع .... آقا تولدت مبارکه با آهنگ بابا کرم ... هااااا بده بیا ... دیم دارارارام دیم دارارااااام دیم داردراراردارددیم دارادارادم ... قرو داشته باش ... ماشالله آلبالو .. این کمره یا شاخه آلبالو ... زنده باشی صدوسیزده سال ... آآآآآآآآآ چرا زحمت کشیدیدن حالا که زحمت کشیدیدن چرا بیشتر نکشیدیدن ... ماشاللله ... فوت کن بابا ... چها تا شمع که دیگه ناز نداره بفوت تمومش من ... مواظب سبیلات باش ژسرم ... خدا حفظت کنه ... چشم حسود کوربشه بعد بتکره .. ها ماشالله ... چشات چرا قرمز شده ..؟ داری گریه می کنی ؟ از خوشحالیه یا دود شمع رف تو چشمت ؟ هالا بی خیال بفوت بعدم کیکو ببر ... آها مبارک تولدت مبارک بیا شمعا رو فوت کن که صد سال زنده باشی ... هپی برز دی تو یووووو هپی برز دی تو یو دیم دام دیم دام دام ... حالا به سلامتی ... قرو بده بیاد بابا آلبالو ... ااا ... نمی رقصی ؟ مگه میشه ... باید برقصی تازشم رقص ماهی .. نه رقص مار ماهی ... ازاین نرمک و سبکا ... از این لایتا ... ملایم با پیانو استاد معروفی ... آهنگ خواب های طلایی ... ها باریکلااا ... امسال قول بده دیگه تنبیلی نکنی و مشقاتو توی بلاگ زود به زود بنبیسی خب ؟ آباریکلاااا ... دوست داریم و تبلدتم مبارک
هاااااااااااااااااااا .... یه شعر برات از خودم به در کردم ببین: آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ... تولدت مبارک باشد ولی حالا چرا ؟ خووووووووووووب بییییید ؟ ده تومن وشه ...
دوست عزیز جناب آقای آلبالو
بسیار خشنودم که برای اولین بار با دیدگاههای شما بطور تصویری آشنا می شوم. جز ارزوی بهروزی برای شما چیزی برای گفتن ندارم.
مبارکا باشه (:
منم تبریک می گم
۱۰۰ ساله بشی عمو البالوی عطیه
وقتی دنیا اومدی ٬ بارون میومد...
نه ! نه ! بارون نبود.
اشکهای خدا بود.
آخه یکی از فرشته هاشو اشتباهی فرستاده بود به کره خاکی ما.
(پ.ن : برگرفته از نوشته یه دوست قدیمی به اسم تکیلا)
سلام عمو البالو خودم
برای صدمین بار بهت تبریک می گم
ایشالله صد ساله بشی
نه صدوبیست ساله بشی
نه صدوبیست ساله کمه
همیشه زنده باشی
به آفتاب..سلامی دوباره خواهم داد.....
تولد٬ تولد٬ تولدت مبارک٬ مبارک مبارک تولدت مبارک٬ بیا شمعها تو فوت کن تا صد سال زنده باشی...
تمام نا تمام من با تو تمام می شود عموی من!
تولدت مبارک آلبالو جان-
انشا نالله تولد صد و بیست سالگی-
همیشه از نوشته های زیبات لذت بردم و میبرم
شاید الان بفهمم که چرا از بچگی تمام محصولات آلبالویی رو دوست داشتم!از خود آلبالوی به شاخه گرفته٬تا آلبالوی فریزری با نمک٬تا شربت آلبالو٬تا آلبالو پلو٬تا آلبالو خشکه٬تا لواشک آلبالو...............و...و...و...
اون موقع نمی دونستم قراره یه آلبالوی سرخ و شیرین و دوست داشتنی مهمون خیالم بشه!می دونی؟من از تو خیلی خوشبخت ترم!می دونی چرا؟؟؟....
چون من تو خیالم یه آلبالوی خوشــــــــــــــــــــــــگل دارم!تو که نداری!:)
تولدت مبارک آبلالوی قلمز!:)
با تاخیر مبارک.
فکر می کنم اگر مطالبتان ار قدری متنوعتر و جذابتر کنید بهتر باشد و مخاطبش بیشتر .
آرزوی بهروزی و شادکلمی برای همه وب نویسان پویا و خلاق و امیدوار به ساختن اینده بهتر