این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

شوکران




 
گاهی وقتا  احساس می کنم همش دارم اشتباه می کنم
او نوقته که به همه چیز شک می کنم
به بودنشون و نبودنش
و بیشتر ازون به حقیقت داشتنشون
شک می کنم به خودم و احساسم
و شک می کنم به تو و احساست
و  شک می کنم به موجودیت عشق
و حتی زندگی
همه احساساتم دلقکای سیرک می شن و با دماغ سرخشون به من می خندن 
و همه احساسات تو شبیه کلاغ های سیاه از روی درخت خشک ذهن من می پرن
اونوقت نمی دونی چقدر احساس تهی بودن بهم دست میده
یه کاری کن که احساس نکنم اشتباه کردم
می فهمی که چی می گم ؟
یه جوری واقعی تر ؛ ملموس تر ؛ گولم بزن .
یه جوری که حقیقتا باور کنم .

آلبالو



نظرات 22 + ارسال نظر
بیتا یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 05:24 ق.ظ http://joknameh.blogsky.com

بابا ایول کارت خیلی درسته

... یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 08:16 ق.ظ http://kh0dam-0-kh0dam.blogsky.com

hey bita to hameja hasti engari:Dok begzarim man ba albaloo kar dashtam na ba u :P ...misi ke behem e.mail dadi albaloo jan.be ma ham sar bezan ;;)ta baaaaaaaad...........

شیما یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:53 ب.ظ http://royahayeabi.persianblog.com

دوستت داشتم با همه وجود،همیشه دوستت داشتم از همون لحظه ایی و گرمای صداتو نگاهت رو حس کردم،همیشه سعی کردم این عشق رو این علاقه رو همین طور که هست بهت نشون بدم،دوست داشتم تو هم گرمی عشق گرمم رو بفهمی،اما تو همیشه فکر کردی دارم بهت دروغ می گم،تو همیشه به من شک کردی،تو همیشه منو،وجودمو انکار کردی،همه وجود من مملو از عشقه به تو بود اما تو همیشه گفتی:دروغه،خیلی سعی کردم بهت بفهمونم واقعا دوستت دارم اما...اما تو همیشه گفتی نقشت رو خوب بازی می کنی اما سعی کن بهتر باشی تا من بهتر گول بخورم مطمئنم بهترین بازیگر دنیا می شی ... اما شد یه بار فکر کنی چرا باید بهت دروغ بگم؟مگه من ازت چی می خواستم؟من حتی،حتی هیچ وقت نخواستم دوستم داشته باشی هیچ وقت نخواستم بهم عشق بورزی،من هیچ وقت ازت هیچی نخواستم جز اینکه خودمو،عشقمو باور کنی،فقط همین،این کار سختی بود؟

ببخشید که اینقدر حرف زدم،آخه مدتی رفته بودم مرخصی کلی حرف رو دلم قلنبه شده بود،یه چیز دیگه که می خواستم بگم اینکه اگه دوست داشتی منم هراز گاهی اینجا بنویسم پسورد جدید رو برام میل کن و اسمم رو جز نویسندگان بذار:)

خوش باشی

نرگس دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 10:18 ب.ظ http://talkme.persianblog.com

و من هم شک می کنم به همه چیز گاهی احساسم مملو از شک می شود ولی باور نمی کنم چاره ای جز این ندارم!

باران دوشنبه 29 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 11:31 ب.ظ

ویروس سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 12:53 ق.ظ http://DataBus.persianblog.com

باز کن پنجره را که نسیم ***
روز میلاد اقاقی ها را ***
جشن می گیرد ***
و بهار ***
روی هر شاخه ، کنار هر برگ ***
شمع روشن کرده است . = مشیری

میشکا سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 02:23 ب.ظ

نه ... من گولت نمی زنم

مهیار سه‌شنبه 30 فروردین‌ماه سال 1384 ساعت 05:16 ب.ظ

من فقط میگم که: آلبالو خدای نوشتنه!

... عسلی ... جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:54 ق.ظ

سلام ... شما از امید آسمانی خبر ندارین؟؟؟؟؟؟؟؟ ):

... عسلی ... جمعه 2 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:58 ق.ظ

امیدم کجاست؟

نیلوفر شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 07:46 ب.ظ http://to0otfarangi.blogsky.com

منم خیلی وقتا(شایدم همیشه این احساس رو دارم) کاشکی اونها...یه جوری واقعی تر؛ملموس تر...گولمون می زدند...مگه نه اینکه اونا بازیگر های خوبی ان؟

گلدونه شنبه 3 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 08:16 ب.ظ http://rangebaaraan.persianblog

دیگه به این وضوح!!!

پری کوچک غمگین یکشنبه 11 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 10:36 ب.ظ http://maktoub.blogsky.com

سلام !
می دونی از کی عاشق نوشته هات شدم ؟
از چکنویس سوم ۲۱ آبان۱۳۸۲! همون فیلتر سیگاره !یادته ؟من که خوب یادمه !! راحت بگم ٬بهت حسودی می کنم ..به این همه احساس قشنگت.....
راستی شاید اون موقعیکه فکر می کنی داری اشتباه فکر می کنی بر عکس کاملا درست فکر کنی!....هوم ؟!!شاید !
سبز زی !

یه دوست دوشنبه 12 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 11:59 ق.ظ http://loveless.persianblog.com

وقتی یه عشقی بعد از مدتها که صاحب آن عشق رفته بازم تو وجود آدم باقی می‌مونه آدم فکر میکنه عشقش اشتباه بوده آدم میخواد خودشو قانع کنه که این احساس عشق نبوده. خدایا شر این عشق را از کله ما کم کن ! شاید بتونیم راحتتر زندگی کنیم

ویروس سه‌شنبه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:50 ق.ظ http://DataBus.persianblog.com

خورشید مرده بود / خورشید مرده بود ؛ و فردا / در ذهن کودکان / مفهوم گنگ گمشده ای داشت / آنها غرابت این لفظ کهنه را / د ر مشق های خود / با لکه ی درشت سیاهی / تصویر می نمودند . = فروغ

persianblog چهارشنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 06:15 ب.ظ http://delphica.persianblog.com

چرا دیر به دیر آپدیت میکنین؟؟؟

شیما پنج‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 01:28 ب.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

سلام دوست خوبم...کجایی؟چرا نیستی؟چرا جواب پی ام هامو نمی دی؟نمی نویسی،به بلاگم سر نمی زنی؟سر دو راهی موندم فکر می کردم می تونم روی هم فکریت حساب باز کنم اما انگار تو به کل دوستای قدیمیت رو فراموش کردی...وقت کردی یه سر به سکوت پر هیاهو بزن...من باید انتخاب کنم......

شیما یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 04:08 ق.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

من انتخاب کردم......از اینجا رونده از اونجا مونده........وقت کردی یه سر بزن بازم به راهنماییت نیازمندم.....

[ بدون نام ] یکشنبه 18 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 05:12 ب.ظ

ویروس دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:15 ق.ظ http://DataBus.persianblog.com

دلم گرفته است / دلم گرفته است / به ایوان می روم و انگشتانم را / بر پوست کشیده ی شب می کشم / چراغ های رابطه تاریکند / چراغ های رابطه تاریکند / کسی مرا به آفتاب / معرفی نخواهد کرد / کسی مرا به مهمانی گنجشک ها نخواهد برد / پرواز را به خاطر بسپار / پرنده مردنی است . == فروغ

شیما دوشنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:15 ق.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

سلام.....مرسی از اینکه بهم سر می زنی.....کاش می تونستم باهات صحبت کنم...خیلی تنهام....دارم دیوونه می شم.......

شیما سه‌شنبه 20 اردیبهشت‌ماه سال 1384 ساعت 12:24 ب.ظ http://sokoot-hayahoo.blogsky.com

نمی خواید بنویسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد