این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

یک .. ولی صادق




دیدت نسبت به همه چیز و همه کس مثبته ...
عادت کردی که همیشه احساست رو واقعا همونطوری که هست بدون هیچ فریب و دورنگی بگی ...
همیشه سعی کردی صداقت حرف اول رو توی زندگیت بزنه ...
همیشه سعی کردی دلیل دوست داشتن هاتو پیدا کنی ...
دوستش داری چون ....
چون
همدیگه رو درک می کنین ...
چون وقتی با اونی از زندگیت لذت می بری...
چون اون خیلی از تو بهتره ......
چون توو اون مکمل همدیگه هستین ....
چون 2 خیلی بهتره از 1 ....
اما ...
یه روز متوجه می شی که در اشتباه محض بودی ...
حالت از همه استدلال هاش در توجیه عشق و علاقش بهم می خوره ...
یه جورایی عقت می گیره
احساس می کنی با یه موجود عصر حجری روبه رویی نه یه انسان دارای عقل شعور و احساس....
دوست داره نه به خاطرخودت نه به خاطر احساست یا خصوصیات اخلاقیت یا هر دلیل قابل قبول دیگه ای ...
دوست داره فقط به خاطر جسمت به خاطر زیباییت به خاطر خیلی چیزای پست ومزخرف دیگه ای که فکرکردن درباره شون حالتو بدتر می کنه....
حالا دیدگاهت صدو هشتاد درجه فرق می کنه و ....
احساس می کنی که
عدد یک خیلی بهتر و پاکتر و صادقتر و دوست داشتنی تر از عدد دو ست ..

نوشته نرگس

نظرات 17 + ارسال نظر
بابالنگ‌دراز یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 01:18 ق.ظ

خب معلومه وقتی ۲ تا بشی همه چیز خراب می شه ... میشی دورو ٬ دوچهره ... اما وقتی۲ تایی یکی بشی این مشکلاتو نداری...
عوق چی گفتم... همون یکی باش زندگی شیرین تره...

مسعود یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:22 ب.ظ http://cactus.persianblog.com

چی بگم والا

سارا یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:12 ب.ظ

می خواستم بگم آهنگ وب لاگ تون خیلی قشنگه و این که عذذ ۱ و ۲ هر کودومشون می تونن به وقت خودش قشنگ باشن.

ویروس یکشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 11:47 ب.ظ http://databus.persianblog.com

دیدم آنان را بی شماران ،
و انگیزه های عداوتشان چندان ابلهانه بود
که مردگان ِ عرصه ی جنگ را
از خنده
بی تاب میکرد ؛
و رسم و راه کینه جویی شان چندان دور از مردی و مردمی بود
که لعنت ابلیس را
بر می انگیخت ...
« شاملو »

فریاد خاموش دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:19 ق.ظ

تا ابد یک می مانم ..

ساحل دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:53 ب.ظ http://lonelygirl.persianblog.com

خیلی جالب نوشتی من که این حالت و این حرفا تا حالا زیاد برام تکرار شده... گایه وقتا حتی وقتا حتی وقتی خاطراتش یادم می افته عقم میگیره از این همه دورویی و ریا ...حیف از روزایی عمرمون که با شنیدن به دروغا واراجیف آدما بیهوده گذشته...
موفق باشی دوست عزیز راست می گی گاهی به این نتیجه می رسم یکی بهتر از دو تاست!

علی دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:18 ب.ظ http://skaller.persianblog.com

سلام
وبلاگ واقعا زیبایی دارین یه سری هم به ما بزنید

نیما دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 02:42 ب.ظ http://cholokabab.persianblog.com

سلام. طوری زندگی کن و احساست رو طوری بگو که که هیچ وقت از آن متنفر نشوی. اگه با صداقت می گویی! در آینده حتی با تنفر و پشیمانی نباید از احساس گذشته ات پشیمان شوی. چرا که تو لحظه خوبیت را بیان کرده ای.

قارچ سوخاری-کچاپ+سون آپ رژیمی دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 04:59 ب.ظ http://lonleymoon.persianblog.com

سلام...بیچاره عددها....:))

مهدی دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:17 ب.ظ http://mehdi1360.persianblog.com

سلام ..جالب بود به ما هم سر بزن

گالیا چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 08:36 ب.ظ http://madox.persianblog.com

وقتی که از تمام خودم دست می کشم/ دردی که از نگاه تو مانده ست می کشم/ یک کوچه/ یک نگاه/ خداحافظی و بعد.../ آ» لحظه ای که پنجره را بست می کشم........ همیشه عشق را با کثیف ترین واژه ها می آمیزد... آن مرد که چشمهایش وقت خیره شدن می درند....... تازه شروع کرده ام با بوی گس سیگار...

کودک ۱۸ ساله پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:07 ب.ظ http://pink-pride.persianblog.com

!!!

قخناسشق پنج‌شنبه 19 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 05:08 ب.ظ http://jarimesleab.persianblog.com

نمیدونم شاید

انیشتین جمعه 20 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:35 ق.ظ http://anishtain.persianblog.com

من ۱/۵ رو ترجیح میدم

رامین دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:06 ق.ظ































( ۱ ) =۲ = ۱ + ۱

ویروس دوشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1383 ساعت 12:21 ق.ظ http://databus.persianblog.com

سلام . فکر می کنی یه عاشق کارش به جایی برسه که حالش از عشقی
که داشته بهم بخوره ؟ آره ؟ ولی من اینطور فکر نمی کنم . اگه طرف واقعا ً
عاشق باشه هیچ وقت عقیدش عوض نمیشه ! شاید بعضی وقتها
کم رنگ بشه ، ولی باز میشه مثل روز اول ! حتی اگه خیانت رو
با چشم های خودش ببینه !
« چه سخت است تنها متولد شدن »
وقتی که دیگر نبود /
من به بودنش نیازمند شدم./
وقتی که دیگر رفت /
من به انتظار آمدنش نشستم. /
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد /
من او را دوست داشتم. /
وقتی که او تمام کرد من شروع کردم. /
وقتی که او تمام شد /
من آغاز شدم. /
و چه سخت است. /
تنها متولد شدن /
مثل تنها زندگی کردن است، /
مثل تنها مردن است.
(دکتر علی شریعتی)

الیاس جمعه 22 تیر‌ماه سال 1386 ساعت 08:18 ب.ظ

سلام وبلاگت خیلی قشنگ بود مخصوصا اون عکس چشم واقعا جالب بود خوشم اومد بازم از این کارها بکن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد