دیدت نسبت به همه چیز و همه کس مثبته ...
عادت کردی که همیشه احساست رو واقعا همونطوری که هست بدون هیچ فریب و دورنگی بگی ...
همیشه سعی کردی صداقت حرف اول رو توی زندگیت بزنه ...
همیشه سعی کردی دلیل دوست داشتن هاتو پیدا کنی ...
دوستش داری چون ....
چون همدیگه رو درک می کنین ...
چون وقتی با اونی از زندگیت لذت می بری...
چون اون خیلی از تو بهتره ......
چون توو اون مکمل همدیگه هستین ....
چون 2 خیلی بهتره از 1 ....
اما ...
یه روز متوجه می شی که در اشتباه محض بودی ...
حالت از همه استدلال هاش در توجیه عشق و علاقش بهم می خوره ...
یه جورایی عقت می گیره
احساس می کنی با یه موجود عصر حجری روبه رویی نه یه انسان دارای عقل شعور و احساس....
دوست داره نه به خاطرخودت نه به خاطر احساست یا خصوصیات اخلاقیت یا هر دلیل قابل قبول دیگه ای ...
دوست داره فقط به خاطر جسمت به خاطر زیباییت به خاطر خیلی چیزای پست ومزخرف دیگه ای که فکرکردن درباره شون حالتو بدتر می کنه....
حالا دیدگاهت صدو هشتاد درجه فرق می کنه و ....
احساس می کنی که
عدد یک خیلی بهتر و پاکتر و صادقتر و دوست داشتنی تر از عدد دو ست ..
نوشته نرگس
خب معلومه وقتی ۲ تا بشی همه چیز خراب می شه ... میشی دورو ٬ دوچهره ... اما وقتی۲ تایی یکی بشی این مشکلاتو نداری...
عوق چی گفتم... همون یکی باش زندگی شیرین تره...
چی بگم والا
می خواستم بگم آهنگ وب لاگ تون خیلی قشنگه و این که عذذ ۱ و ۲ هر کودومشون می تونن به وقت خودش قشنگ باشن.
دیدم آنان را بی شماران ،
و انگیزه های عداوتشان چندان ابلهانه بود
که مردگان ِ عرصه ی جنگ را
از خنده
بی تاب میکرد ؛
و رسم و راه کینه جویی شان چندان دور از مردی و مردمی بود
که لعنت ابلیس را
بر می انگیخت ...
« شاملو »
تا ابد یک می مانم ..
خیلی جالب نوشتی من که این حالت و این حرفا تا حالا زیاد برام تکرار شده... گایه وقتا حتی وقتا حتی وقتی خاطراتش یادم می افته عقم میگیره از این همه دورویی و ریا ...حیف از روزایی عمرمون که با شنیدن به دروغا واراجیف آدما بیهوده گذشته...
موفق باشی دوست عزیز راست می گی گاهی به این نتیجه می رسم یکی بهتر از دو تاست!
سلام
وبلاگ واقعا زیبایی دارین یه سری هم به ما بزنید
سلام. طوری زندگی کن و احساست رو طوری بگو که که هیچ وقت از آن متنفر نشوی. اگه با صداقت می گویی! در آینده حتی با تنفر و پشیمانی نباید از احساس گذشته ات پشیمان شوی. چرا که تو لحظه خوبیت را بیان کرده ای.
سلام...بیچاره عددها....:))
سلام ..جالب بود به ما هم سر بزن
وقتی که از تمام خودم دست می کشم/ دردی که از نگاه تو مانده ست می کشم/ یک کوچه/ یک نگاه/ خداحافظی و بعد.../ آ» لحظه ای که پنجره را بست می کشم........ همیشه عشق را با کثیف ترین واژه ها می آمیزد... آن مرد که چشمهایش وقت خیره شدن می درند....... تازه شروع کرده ام با بوی گس سیگار...
!!!
نمیدونم شاید
من ۱/۵ رو ترجیح میدم
( ۱ ) =۲ = ۱ + ۱
سلام . فکر می کنی یه عاشق کارش به جایی برسه که حالش از عشقی
که داشته بهم بخوره ؟ آره ؟ ولی من اینطور فکر نمی کنم . اگه طرف واقعا ً
عاشق باشه هیچ وقت عقیدش عوض نمیشه ! شاید بعضی وقتها
کم رنگ بشه ، ولی باز میشه مثل روز اول ! حتی اگه خیانت رو
با چشم های خودش ببینه !
« چه سخت است تنها متولد شدن »
وقتی که دیگر نبود /
من به بودنش نیازمند شدم./
وقتی که دیگر رفت /
من به انتظار آمدنش نشستم. /
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد /
من او را دوست داشتم. /
وقتی که او تمام کرد من شروع کردم. /
وقتی که او تمام شد /
من آغاز شدم. /
و چه سخت است. /
تنها متولد شدن /
مثل تنها زندگی کردن است، /
مثل تنها مردن است.
(دکتر علی شریعتی)
سلام وبلاگت خیلی قشنگ بود مخصوصا اون عکس چشم واقعا جالب بود خوشم اومد بازم از این کارها بکن