این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

با تو ام

هییییییی تا کی می خوای زانو قم به بغل بگیری انقدر غر غر نکن حاله همرو 

میگیری بسه چقدر انرژی منفی در میکنی نیشه تو باز کن

ببین دنیا چه خبره پاشو  بابا دسته تو بده به من بیا باهم بدوییم زود باش عقب

میمونیما

فقط اینو بگم جا نزنیا رفیقه نیمه راه دیگه نمیخوام!


 کله خر جون

نظرات 3 + ارسال نظر
سروده دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 10:29 ب.ظ http://palizbaran.persianblog.com

سلام

دختر شیشه ای دوشنبه 10 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 11:05 ب.ظ http://glassgirl.persianblog.com

نمره دیکته ات چند بوده؟ که نمیدونی غم چجوری نوشته میشود

اشک سه‌شنبه 11 آذر‌ماه سال 1382 ساعت 12:01 ق.ظ


( درویشی به در دیهی رسید . جمعی کدخدایان را دید آنجا نشسته ، گفت : " مرا چیزی بدهید وگرنه به خدا با این دیه همان کنم که با آن دیه دیگر کردم ."
ایشان بترسیدند ، گفتند : "مبادا که ساحری یا ولیی باشد که از او خرابی به دیه ما رسد ." آنچه خواست بدادند . بعد از آن پرسیدند که : "با آن دیه چه کردی ؟ " گفت : " آنجا سوالی کردم ، چیزی ندادند . به اینجا آمدم . اگر شما هم چیزی نمی دادید این دیه را نیز رها می کردم و به دیهی دیگر می رفتم ." == عبید زاکانی )

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد