این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود
این چند نفر

این چند نفر

نوشته‌های این وبلاگ توسط گروهی از نویسندگان نوشته می شود

جوجه تی غی


بهت گفتم تو واسه من زیادی
من مثل یه بچه ام و تو کوه آب نباتی
گفتم بهت , دیوونه ام , یه آدم عجیبم
لابه لای این آدما , فک می کنم غریبم
گفتم که تو ماهی ولی منم فقط جرقه
تو بمبی اما من فقط , صدای یک ترقه
تو , تو یه چیز دیگه ای , تو مثل یک خدایی
منم که خیلی گیجم و یادم می ره کجایی
همش باید داد بزنم تا تو رو پیدا کنم
یادم میره همیشه که , فقط تو قلب مایی ( ینی تو قلب منی )
من یه مداد سیاهم و تو دفتر سفیدی
ترسم اینه تا که بیام , بگی چرا خط کشیدی
من پر از اشتباهم و تو هم همش می بخشی
می بخشی که باید همش کار بدمو ببخشی ؟
می بینی که اوضاع دیگه واسم قاراش میشیده
کارم ببین , خودت ببین , به کجاها کشیده
دوست دارم اما فقط , دوست دارم که بس نیست
زندگی کردن که فقط گرمی یک نفس نیست
زندگی یک آغوش گرم با سینه فراخه
آرامش و امنیت بدون آخ و واخه
منم که وقتی می رسی , همیشه توی خوابم
تو پشت در منتظری , من توی رختخوابم
من یه آدم رویایی ام ,تو یه آدم حقیقی
تو گل سرخی اما من , شبیه جوجه تیغی .

نوشته‌آلبالو

توجیه ..




کاش می دونستی ..

لعنتی ..
لعنتی ..
بازم اشغالی ..
با این بوق لعنتی دیگه داری بدجوری کلافم می کنی ..
دوست دارم بدونم فردا چه جوری می خوای همه چیزو واسم توجیه کنی  ..
و منم مثه یه اسب واقعی بشینم و حرفاتو باور کنم ..

 با این بوق لعنتی دیگه داری بدجوری کلافم می کنی .. 
کاش می دونستی ..
کاش می دونستی چقدر دروغاتو دوست دارم ..


توسط فریاد خاموش که امروز یه چیزایی هم تو وبلاگ خودش نوشته ..

روزی که ..




خیلی زودتر از اینها باید این کارو می کردم ..

صدای جیغهات هنوز توی گوشمه ..
می دونم که اصلا انتظارشو نداشتی ..
در میان درد و لذتی که تو وجودت پیچیده بود اینو
از توی چشات خوندم ..

خیلی زودتر از اینها باید این کارو می کردم ..

 می دونی ..؟
امروز رو به خاطر بسپار ..

روزی که زن شدی ..


  فریاد خاموش ...

گوسفند


اووووه ... اینجا رو نیگاه!
یه عالمه گوسفند اینجاس ...
یه گله گوسفند ناز ...
اینا ... ایناهاش ،
یک گوسفند ،
دو گوسفند ،
سه گوسفند ،
چهار گوسفند ،
پنج گوسفند ،
شیش گوسفند ،
هفت گوسفند ،
...
...
شب بخیر!!

باور ...




فکر می کنی باور کردم ..؟
باور کردم که منو نمی خوای ..
 که دیگه منو دوست نداری ..
 که دیگه واست مهم نیستم ..
فکر می کنی باور کردم ..؟

 معلومه که باور نکردم ..
 همونطور که وقتی گفتی منو می خوای و همه زندگیت هستم باورم نشد ..


به قلم فریاد خاموش که خیلی چیزا رو باور نداره حتی اومدن سال جدید رو ...